۱۳۸۷ تیر ۳, دوشنبه

منو ببخشيد!

سلام
اميدوارم منو ببخشيد كه اين همه وقت ننوشتم... پست قبلي درددلم بود كه اگه نمي گفتمش چيزي نمي شد اما دوباره دپرس مي شدم... من مي خواستم اينو همون اولا بگم: من از اين وبلاگ استفاده مي كنم تا عقايدمو، باورهامو، و چيزهايي كه همه جا و به همه كس نمي تونم بگمو، اينجا بنويسم و چه قدر از اين بابت خوشحالم... و به زودي مي نويسم از چيزهايي مثل علاقه بيش از حدم به مهران مديري، به زبان انگليسي، به ... و خيلي چيزهاي ديگه... اما حيف كه خيلي هاشم نمي تونم بگم، واااي كاش يه روزي برسه كه بتونم همشونو بدون هيچ ترسي بگم...
من پريشب طي يك عمليات ضربتي و شگفت انگيز و طي سه سوت در موسسه زبان كيش ثبت نام شده و ديروز اولين جلسه رو گذروندم.
قضيه از اين قراره: من پريشب به مامانم گفتم كه بريم براي خريد بستني و سي دي توكيو بدون توقف (چون توش مهران مديري بازي مي كنه!!) و هم چنين ثبت نام براي تعيين سطح به كيش بريم... (ديشب، ديشب، ديشب مثل هر شب خواب ديدم كه توي كيشم!!) در اونجا گفتن مي خواي الان تعيين سطح شي؟ ما هم گفتيم آره! و بدون داشتن هيچ گونه confidence (!) بنده تعيين سطح شده و پس از دادن 3 عدد سوتي ناقابل در ترم PI4 قبول شدم! و عجيب تر آنكه: ترم اول تابستان شروع شده بود و خانم آ. گفت از پسش بر مي آي. برو تو همين ترم كه از خرداد شروع شده و ما هم اولين جلسه رو ديروز رفتيم
سوتي ها: 1 و 2: دوبار گفتم جان؟!؟ 3. فراموش كردن معني كلمه Regret!!
در ضمن آهنگ هاي روز تولد (سه شنبه اون هفته): من برات بيس مي زنم كه خيلي قشنگه! (از سامي يار يا همچين چيزي).
باي